خطر جهاد اتومي
دستگيرصادقي دستگيرصادقي

افغانستان بمثابه يک کشور جنگ زده ، هنوز تا استقرار دولت دموکراتيک و قانونمند ، و همچنان تاًمين ثبات پايدار سياسي و اقتصادی ، راه دراز و دشواری را در پيشرو دارد. اين کشور در ميان تعدادی از کشورهای دارنده سلاح اتومي به صفت يک حلقه ضعيف موقعيت داشته و چنين وضعيت بالای طرح و تدوين سياست های داخلي و خارجي آن مستقيما اثر ميگذارد. موجوديت اين همه کشورهای دارنده سلاح اتومي و نسبتا متخاصم باهم در اطراف افغانستان ، موقعيت جيوپولتيک و جيوستراتژيک اين کشور ومنطقه را با در نظرداشت موجوديت منابع بسيار غني طبيعي و بخصوص نفت و گاز ، خيلي ها حساس و پيچيده ساخته است.     

 

در اين ميان دسترسي پاکستان به سلاح اتومي و توسعه تکنالوژی موشکي برای استفاده از آن و همچنان تلاش بسيار جدی ايران برای دستيابي به اين سلاح آنهم در فرصتي که قدرت در آن کشور به نفع محافظه کاران يک کاسه شده است ، و با در نطرداشت نقش و نفوذ انديشه ها و سازمانهای بنيادگرايانه يي اسلامي در بافت و ساختار رژيم آن کشورها ، به نگراني های فراوان جامعه بين المللي در اين زمينه دامن زده است.  در اين نبشته نقش پاکستان در ايجاد خطر جهاد اتومي به بررسي گرفته شده است.

پاکستان به تاریخ 28 ماه می سال 1998 ، درست هفده روز بعد از آزمایشات اتومی هند ، اقدام به عمل متقابل کرد  و در جریان دو روز پیاپی ، شش آزمایش اتومی را در دو مرحله در وادی چغایی بلوچستان نزدیک سرحد افغانستان به انجام رساند. انجام این آزمایشات زیر زمینی، نگرانی های جدی در مورد گسترش مسابقات تسلیحاتی اتومی در منطقه را شدیداً افزایش داد و عکس العمل های نکوهش آمیز مقامهای بین المللی را در قبال داشت. اغلب کشور های جهان  که مسابقات تسلیحاتی اتومی را خطر جدی برای حفظ امنیت جهان میدانند، اين اقدام را محکوم کردند.

به تعقیب اين آزمایشات اتومی ، ایالات متحده امریکا و بخش بزرگي از کشورهای جهان، بالای پاکستان تحریم اقتصادی وضع کردند و به این وسیله اقتصاد فاسد و مریض آن کشور را شدیداً تحت فشار قرار دادند. امریکا از دادن قروض صندوق وجهی بین المللی و بانک جهانی به پاکستان جلوگیری به عمل آورد. وزرای خارجه هشت کشور بزرگ صنعتی جهان ( گروه هشت ) در اجلاس خود در لندن این مساًله را مورد بررسی قرار داد و در زمینه تحریمهای اقتصادی و جلوگیری از شدت بحران، تدابیر معیین اتخاذ کرد. تحریم اقتصادی کشورهای غربی بخصوص ایالات متحده امریکا ، موسسات بزرگ مالی و پولی بین المللی از قبیل صندوق وجهی بین المللی و بانک جهانی ، به اقتصاد به بحران کشیده شده و متکي به منابع خارجي پاکستان شدیداً صدمه رساند. زیرا در آن زمان این کشور سالانه بیش از 3.5 ملیارد دالر قروض و مساعدتهای بین المللی دو جانبه و چند جانبه بدست می آورد و این رقم مناصفه عواید داخلی آن را تشکیل میداد.

پاکستان در شرایطی به این بلند پروازی بزرگ و ماجراجویی سياسي دست زد که محدودیت منابع داخلی، فقر گسترده و ريشه دار، فساد وسیع و همه جانبه سياسي و اقتصادی ، بیسوادی و خرافات، منازعات قومی و مذهبی ، نبود قانونیت در حاکميت ، ترويج تروریسم و بنیادگرایی مذهبی ، این کشور را به بحران جدی اقثصادی، اجتماعی و سیاسی میکشاند. در این فرصت حساس و با درک وضعيت دشوار ، صدراعظم وقت پاکستان، نواز شریف به سرعت عازم عربستان سعودی و سایر کشور های خلیج گردید تا با  مارک اسلامی زدن به پیشانی بمب اتومی ساخت پاکستان، کمک و مساعدت بزرگ و همه جانبه این کشورها را جلب نمايد و به اين ترتيب اثرات منفی ناشی از کاهش کمکهای بین المللی را تا حدودی تخفیف دهد.  قابل یاد آوری است که جست و  خیز ستراتیژک جنرال های پاکستانی پس از یازدهم سپتامبر از یک موضع به موضع کاملا متفاوت دیگر، بار دیگر آن کشور را در موقفی قرار داد که از وضعیت تازه به وجود آمده بیشترین امتیاز را بدست آورد.  آنهم در حالی که رژيم نظامي ـ مذهبي پاکستان ، همچنان بمثابه عمده ترین تهدید کننده صلح و ثبات در منطقه به شمار میرود.

بدین وسیله پاکستان به محل زایش توهم  و اندیشه جهاد اتومی که ضرورت ساختمان بمب اتومی اسلامی و دفاع از حق و مکلفیت های مذهبی مسلمانها برای بدست آوردن سلاح کشتار جمعی و در صورت ضرورت استفاده از آن بمنظور دفاع از دین را توجیه میکند، مبدل گردید. تروریست های جهادی و نظریه پردازان آنها در پاکستان، سلاح اتومی را به مثابه یک هدف غایی به منظور تلافی و کیفر آن کشورهای که دشمن اسلام تلقی میگردند، درک کرده اند.

در این راستا برگردان دری بخشهای از  نوشته جالب آر. رحمان یکی از وزرای سابق حکومت هند را تحت عنوان پاکستان و خطر جهاد اتومي که در سایت " گروه تحلیلگران جنوب آسیا " به نشر رسیده است تقدیم مینمایم. موصوف مینویسد : 

در حقیقت این ذولفقار علی بوتو ـ  به مثابه یک شخصیت لیبرال و متمایل به غرب  و نه یک شخصیت بنیادگرای مذهبی ـ بود که برای نخستین بار تلاشهای مخفی پاکستان را برای بدست آوردن بمب اتومی به حیث بمب اتومی اسلامی در مقابل آنچه که وی بمب اتومی عیسایی، موسايي و هندویی تصور میکرد، طرح ریزی نمود. وی این تعریف را به خاطر متقاعد ساختن کشور های اسلامی مانند لیبیا، عربستان سعودی و ایران و بمنظور جلب مساعدت مالی آنها در پروگرام مخفی ذروی نظامی پاکستان بکار میبرد.

 سازمانهای جهادی پاکستان مانند حرکت المجاهدین، و سازمانهای بنیادگرای پاکستان مانند جمعیت اسلامی و جمعیت علمای اسلامی، بعداً تعریف بوتو یعنی بمب اتومی اسلامی را پذیرفتند و آن را به مثابه يک حق متعلق به همه مسلمانان مطرح ساختند. آنها ظرفیت های موشکی و اتومی پاکستان را به حیث ابزار اطمینان و اعتماد برای همه مسلمانان جهان توضیح کردند. در سال 2000 زمانی که عبدالستار وزیر خارجه سابق پرویز مشرف ، مساًله الحاق پاکستان به پیمان منع آزمایش سلاح اتومی را مطرح ساخت و از آن دفاع کرد، سازمانهای جهادی و بنیادگرایی اسلامی ، چنان  مبارزه عمومی علیه وی را در کشور سازمان دادند و وی را متهم به کفر و ضد اسلام ساختند که وی ناگزیر گرديد از این داعیه صرف نظر نمايد.

بعد از آن که اسامه بن لادن رهبر القاعده در سال 1996 از سودان به افغانستان انتقال داده شد، وی  سخن از حق و مکلفیت دینی مسلمانان در ارتباط به تهیه سلاح کشتار جمعی و در صورت ضرورت استفاده از آن به منظور حمایت از اسلام میزد و ابتکار طرح ، تهیه و انکشاف سلاح نامبرده را تحت رهبری ابو خباب در کمپ های آموزشی خود در افغانستان رویدست گرفت.

 


بعد از سال 1998 ، القاعده و جبهه بین المللی اسلامی  برای جهاد علیه عیسویت و یهودیت، کار و مبارزه بخاطر استخدام شاگردان رشته ساینس و دانشمندانی را که عملا در موسسات علمی کشور های اسلامی کار ميکردند، برای جلب کمک بمنظور ساختن و انکشاف دادن سلاح کشتار جمعی سازمان دادند. بسیاری تحلیلگران آنچه را که امروز بحیث يک فاجعه و تروریسم نوین شناخته میشود، ناشی از حضور تعداد زیادی از اشخاص تعلیم یافته و تحصيل کرده در حلقات سازمانهای تروریستي جهادی میدانند. گرایش تعدادی از دانش آموزان و کارکنان رشته ساینس به سازمانهای جهادی که تروریست ها را در جهاد شان کمک کنند، به حیث یک پدیده نو شناخته میشود. در حالی که شاگردان موسسات علمي از سایر کشورهای اسلامی به سازمانهای جهادی مي پیوستند،  کارکنان عرصه علوم عمدتاً از پاکستان به این سازمانها ملحق شدند.

جنرال ضیاً الحق که از سال 1977 تا سال 1988 پاکستان را رهبری کرد، انگیزه های اسلامی را نه تنها در بین قوای مسلح پاکستان ، بل در مجامع علمی بخش هسته یی آن کشورنیز تقویت بخشید. وی این مساله را که اردوی پاکستان نه تنها صرف اردوی دولت پاکستان است، بل بماثبه اردوی اسلام در خدمت اهداف اسلام نیز خدمت میکند مطرح ساخت و برای ساختمان بمب اتومی ، توجیه مذهبی فراهم نمود. پالیسی های ضیاً به تزریق ویروس بنیادگرایی در اردوی پاکستان و موسسات علمی آن کشور منتج شد. در حالی که توسعه نفوذ بنیادگرایی در سطوح پایانی و متوسط قوای مسلح پاکستان توجه تحلیلگران جهانی را به خود جلب نموده بود، و با وجود این حقیقت که برخی رسانه های پاکستان در ارتباط به اشتراک تعداد نامشخصی از دانشمندان موسسات ذروی در محافل سازمانهای جهادی مانند لشکر طیبه، گزارشهايي داده بودند ، ولي توسعه همچو نفوذ در موسسات علمی پاکستان از نظرها پنهان مانده بود. 

نخستین نشانه های حضور دانشمندان وفادار به جهاد در موسسات ذروی پاکستان، در جریان عملیات نظامی امریکا علیه القاعده و طالبان بر ملا گردید. بر اساس این اسناد کشف شده توسط نظامیان امریکایی، قبل از یازدهم سپتامبر، سلطان بشیرالدین احمد و عبدالمجید، دانشمندان متقاعد موسسات اتومی پاکستان زمانی که اسامه در آنجا عملیات مینمود، از قندهار بازدید نموده بودند. سلطان بشیر الدین، بحیث اولین رئیس پروژه غنی سازی یورانیوم، قبل از عبدالقدير خان که مشهور به پدر بمب اتومی پاکستان ميباشد، کار میکرد. بنابر درخواست امریکا، مقامات پاکستانی آنها را برای مدت چند هفته توقیف کردند.     

 

آنها سفر به قندهار و ملاقات با بن لادن را تائید کردند، ولی ادعا داشتند که این مسافرت صرف به منظور جلب کمک به يک سازمان خيريه و مساعدت کننده بشری برای کمک به مردم افغانستان که خود آن را ایجاد کرده بودند، بوده و با القاعده و پروژه سلاح کشتار جمعی آنها کاری نداشته اند. از آنجا که کدام علایمی دال بر ارتباط آنها با ابو خباب القاعده کشف نگردید، آزاد شدند. بنابر درخواست امریکا و تائید شورای امنیت ملل متحد فعالیت به اصطلاح سازمان بشر دوستانهً آنها متوقف و حسابهای بانکی آن مسدود گردید.

از اواخر دهه هشتاد ، پاکستان به يک مرکز تمویل کننده دولتی گسترش تحقیقات هسته یی مبدل گردید، و با مستفید شدن از مساعدت های لیبیا ، ایران و عربستان سعودی برای تحقق پروژه مخفی اتومی نظامی خويش ، دولت پاکستان ناگزیر شد تا به همکاری متقابل با این کشورها جهت دستیابی به ظرفیت های مشابه کمک رساند.

بخش بزرگی از رسانه های گروهی و مجامع تحلیلگران ستراتیژیک چنان انگاشته اند که گویا چگونگي همکاری پاکستان با ایران در زمینه فعاليتهای ذروی صرف سال گذشته روشن گردیده ، در حالی که در حقیقت این مساله در اواخر دهه نود ، زمانی که نوازشریف صدراعظم پاکستان بود، برملا شده بود. اگر به سالهای دهه نود برگردیم ، قبل و بعد از جنگ اول خلیج در سال 1991 ، میتوان گزارشاتی را که در آن نقش جنرال اسلم بیک قوماندان سابق قوای مسلح پاکستان و داکتر عبدالقدير خان در همکاری مخفی  ذروی  با ایران و همچنان عراق وجود داشته ،  بدست آورد.

گزارشهایی آن سالها بنابر دلایل زیر از جانب امریکا به نفع پاکستان نادیده گرفته شده است :

اول : گزارش در ارتباط به همکاری با ایران از طریق منابع سازمان مجاهدین خلق که مخالف عمده تهران بشمار مي آمد به دسترس گذاشته شده بود و غیر قابل باور محسوب میگردید.

دوم : همکاری پاکستان همزمان با ایران و عراق این دو دشمن قسم خورده و آنهم در يک مساله واحد ، منطقی به نظر نمیرسید.

طرح چنین دلیل برای کشوری همچون پاکستان اصولا بی اعتبار تلقي ميگردد ، زيرا دوگانگی به حیث مشخصه سیاست خارجی پاکستان از آغاز ایجاد این کشور در سال 1947 تا کنون، همواره خيلي برجسته بوده است. این کشور با چین علیه هند و با امریکا علیه چین همکاری نموده است. این کشور با امریکا بخاطر اجازه دادن به عملیات  سی آی یی در خاک پاکستان علیه رژیم اسلامی ایران همکاری نموده، و در عین زمان پوشیده نیست که رژیم اسلامی ایران را در تقویت توانایی و انکشاف ظرفیت ذروی آن یاری رسانیده است.

رهبری سیاسی و نظامی پاکستان در خفا نه تنها کشورهای اسلامی، بل کوریای شمالی را نیز کمک نموده است. اگر چه در ارتباط به کشورهای اسلامی ، انگیزه پول و دین بوده، ولي در ارتباط به کوریای شمالی این تقاضا را دسترسی به فناوری یا تکنالوژی موشکی تشکیل میداده است.

زماني که پاکستان در اواخر دهه هشتاد در عرصه انکشاف سیستم موشکی  به مشکلات مواجه گردید، به چین مراجعه کرد. پيکنگ این کشور را در زمينه ساختمان و آزمایش فناوری سیستم موشکی کوتاه و متوسط منزل که قابلیت حمل کلاهک اتومی را داشته باشد و بتواند دهلی و بمبئی را هدف قرار دهد، کمک کرد، ولی در تهیه موشکهای دراز منزل بی میلی نشان داد. آنگاه، پاکستان در زمانی که بی نظیر بوتو در سال 1993 جانشین نوازشریف گردید به کوریای شمالی مراجعه نمود. در زمان مسافرت موصوف از چین به کوریای شمالی، موافقتنامه همکاری موشکی عقد گردید. جنرال پرویز مشرف به حیث دایرکتر جنرال عملیات نظامی، مسؤول انسجام این پروژه تعیین گردید. در این ارتباط موصوف و عبدالقدير خان سفرهای مخفی  زیادی به کوریای شمالی داشته اند.

به عوضی سیستم های موشکی و فناوری مربوط به آن، پاکستان به کوریای شمالی اسعار دالری و گندم خریداری شده از امریکا و آسترالیا را می پرداخت. موافقتنامه در عرصه همکاری با کوریای شمالی در جهت انکشاف ظرفیت های ذروی نظامی آن کشور، بعد از آن که پرویز مشرف در ماه اکتوبر سال 1999 به قدرت رسید، به عمل آمد.

ضیا، بی نظیر، نواز، جنرال آصف نواز، جونیجو، جنرال وحید کاکر، جنرال جهانگیر کرامت و مشرف همه اشخاصي اند که محرم اسرار مناسبات مخفی موشکی و هسته يي با ایران، لیبیا و کوریای شمالی شناخته ميشوند.

از آغاز، با پروژه مخفی ذروی و موشکی در پاکستان به حیث يک عملیات بسیار محرمانه جاسوسی سازمان استخبارات نظامی پاکستان یا آی اس آی معامله گرديد ، تا در صورت ضرورت از آن انکار بعمل آمده بتواند. برای مصارف اين پروژه از حساب دولت پاکستان هيچگونه پرداختي به تهيه کنندگان خارجي صورت نمیگرفت و اين پرداختها از طریق حساب خصوصی در بانک  BCCIکه در سال 1991 ورشکست گرديد و همچنان بانکهای مستقر در دوبی و ژنیو انجام یافته است.  این حسابهای بانکی توسط برادران گوکیل در ژنیو، که یکی از آنها بنابر تقلب و فریبکاری در ورشکست شدن   BCCI  در بریتانیا زندانی گردید، شوکت عزیز وزیر مالیه پاکستان ( نخست وزير موجود)  که در دهه نود در خلیج در ( ستی بانک ) کار میکرد، داؤود ابراهیم رهبر مافیا که توسط امریکا در ماه اکتوبر سال گذشه، بحیث یک تروریست بین المللی معرفي گرديد ، قاچاقبران پاکستانی مستقر در دوبی و عبدالقدير خان و سایر دانشمندان با اعتبار پاکستانی، افتتاح شده بود.

سهمگیری مالی از جانب لیبیا، ایران و عربستان سعودی از طریق حسابهای محرم بانکهای سوئیس به همین حسابها انتقال داده میشد و صورت حساب تهیه کنندگان ماورای بحار نیز از همین حسابها پرداخته ميشد.

در جواب به گزارش های رسانه های جمعی در ارتباط به همکاری محرمانه با این کشورها، مشرف تغییر موضع داده و مانند روابط پاکستان با القاعده و سایر گروه های تروریست جهادی، از هر نوع همکاری دراين زمينه انکار نموده است.

زمانی که نخستین گزارشها در باره همکاری محرمانه در عرصه موشکی و هسته يي  با کوریای شمالی نشر گردید، وی کاملا آن را رد کرده و همواره ساخت موشکهای دور منزل  و متوسط منزل را محصول کار خلاقانه پاکستانی ها میدانست و برای کوریای شمالی دراين زمينه کدام نقشی قائل نمیگردید. در ماه اکتوبر سال گذشته، حین بازدید از کوریای جنوبی، وی موقف خود را تغییر داد و آشکارا برای نخستین بار تائید نمود که کوریای شمالی در پروگرام موشکی پاکستان نقش داشته است. اگر چه وی از نقش پاکستان در پروگرام هسته يي کوریای شمالی همچنان انکار مي ورزد. وی در عین حال  سعی ورزید تا حکومتهای قبلی پاکستان را در این زمینه مقصر بداند. بعد از یازدهم سپتمبر، زمانی که تشویش قابل ملاحظه در باره خطر دست یافتن القاعده به  داشته های سلاح کشتار جمعی پاکستان قوت گرفت ، مشرف در مواقع گوناگون و بارها اظهار داشته که توانایی ذروی پاکستان در دستهای مطمئین اردو قرار داشته و سئوال تراوش و درز آن به خارج از پاکستان مطرح نیست.بعد از آن که لیبیا و ایران به صراحت

پذیرفتند که در این عرصه ها از همکاری پاکستان بهره مند شده اند، مشرف بار دیگر تغییر موضع داد. حالا وی تلاش میکند که این تصور را خلق کند که گویا عناصر نابکار و غیر مسؤول در جماعت دانشمندان پاکستانی، به گفته وی، اسرار هسته يی پاکستان را بخاطر منافع شخصی شان فاش نموده اند. به تعقیب آن عبدالقدير خان و هشت نقر از دانشمندان نزدیک به وی، و همچنان چهار نفر از کارمندان آی اس آی که در فابریکه غنی سازی یورانیوم موظف بودند، برای مدتی توقیف و مورد بازجویی قرار گرفتند.

انکشافات اخیر و تغییر پیهم مواضع مشرف این بدگمانی را به وجود می آورد که اگر وی دروغ میگوید و تمام تقصیر را به دوش دانشمندان هسته یی پاکستان میگذارد، در حقیقت خود را به حیث یک شخص بی اعتبار معرفی میکند، و اگر راست میگوید، این نشان دهنده آن است که تا چه اندازه کنترول وی بالای عناصر جهادی در اردوی پاکستان و موسسات علمی آن کشور غیر موًثر بوده است.

اگر یک بنیادگرای اسلامی به حیث عامل در فروش و یا انتقال همچو تکنالوژی به ایران و لیبیا میتواند عمل کند، جامعه بین المللی نيز حق دارد بیشتر از این متوجه وضعيت موجود باشد. تا حال تحلیلگران ستراتیژک  خطر طالبان سازی و القاعده سازی اردو پاکستان را برجسته ساخته اند، ولی حالا وقت آن رسیده است که بیشتر متوجه خطر طالبان سازی و القاعده سازی مجامع علمی پاکستان گردند. / 

 

 

 


October 31st, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی